شناخت انقلاب
انقلاب اسلامي ايران، به رغم همانندي دره پارهاي از مواضع با ديگر پديدههاي سياسي جهان معاصر، شناختي درخور اهداف و فلسفه وجودي خويش را ميطلبد. به سخني ديگر، آگاهي از نقش انقلاب در سرنگوني رژيمي خودكامه و جايگزيني نظامي عادلانه، كه مفهومي به جز يك دگرگوني اجتماعي به همراه ندارد، ما را از شناخت انقلاب اسلامي بينياز نميسازد. چنان كه در نگاه تطبيقي به دست ميآيد، انقلاب ايران به لحاظ بسترسازي يك حاكميت ملي و خودجوش و متمايل به آزادي و استقلال، همانند هر انقلاب سياسي ـ اجتماعي است. همان گونه كه يك پژوهشگر با بهره مندي از ابزارهاي ذهني و عيني، انقلابهاي معاصر را بررسي ميكند، به تجزيه و تحليل انقلاب اسلامي ميپردازد. از اين منظر عام كه به انقلاب ايران مينگريم، بي گمان دستاوردهايي مشابه انقلابهاي ديگري دارد، همچنان كه بيش و كم همان هزينههايي را داشته كه هر انقلاب ناگزير از قبول آن است. اما به دليل ارتباطي كه انقلاب اسلامي با مكتب الهي و توحيدي اسلام دارد و خواه ناخواه آن را پديدهاي در امتداد نهضتهاي ستم ستيزانه پيامبران ابراهيمي جاي ميدهد، ميبايد نگاهي خاص را به كار گرفت. در جمعبندي دو منظر يا دو تحليل است كه ميتوان به ژرفاي انقلاب اسلامي، و چند و چوني شكلگيري دستاوردهاي آن پيبرد و آن را نسبت به ديگر پديدههاي سياسي - اجتماعي عصر حاضر، پديدهاي متمايز تلقي نمود.
«توجه داشته باشيد كه نهضتهاي سابق، نهضتهايي بود كه يا سياسي بود يا نيمه اسلامي، نهضت امروز تمام اسلامي است، نهضت امروز براي خدا است. همه فرياد ميزنند اسلام، همه فرياد ميزنند جمهوري اسلامي».
اسلام خواهي ملت ايران، بي ترديد رنگ خاصي به انقلاب زده و آن را در هدفها و ابزارها، برتر از حركتهاي سياسي و ملي گرايانه مينمود. رهبر فقيد انقلاب، پيشينهِ مبارزاتي ملتي را يادآور ميشود كه در هيچ كدام از نهضتهاي خود، تا به اين مرحله از رشد فكري دست نيافته بود كه اسلام را محور مبارزه و انقلاب تلقي كند. البته نبايد نقش رهبري را در هر نهضت فراموش كرد. در انقلاب اسلامي، ملت ايران از يك رهبري اسلام خواهانه برخوردار گشت كه آزادي و استقلال او را در يك جمهوري متكي به ايمان مذهبي سراغ ميگرفت. امام خميني، افزون بر بيان تمايز انقلاب ايران از ديگر انقلابها در هدفها و جهتگيريهاي فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي، تفاوت نظرگير انقلاب اسلامي را در هزينههاي انساني به دست ميدهد و آن را انقلاب سفيد ميخواند.
« و بحمدالله (انقلاب) ايران از همه انقلاب(ها) بهتر بود. اين انقلاب سفيد بود نه آن انقلاب (شاه...) در ساير ممالك، در شوروي، در فرانسه، ... انقلاب خونيني بوده كه ميليونها نفر آدم كشته شده است و خرابيها وارد شده است ... مرحوم [سپهبد وليا...] قرني ميگفت كه مقاومت دولت [شاه] در مقابل مردم سه ساعت و نيم بود».(2)
امام خميني در نگاه عارفانه خويش، خداوند را بسترساز انقلاب ايران خوانده و خود را بيش از يك شهروند ايراني نمي نگرد كه هم صدا با ملت ستمديده، فرياد آزادي خواهي سر داده است. بدين سان،اراده الهي و تأثيرگذاري امدادهاي غيبي بر روند پيروزي انقلاب اسلامي را، مي بايد وجه تمايز اساسي آن از ديگر پديده هاي سياسي تاريخ دانست.
من نمي توانم تصور كنم كه بشر بتواند يك ملت سي و چند ميليوني را در مدت كوتاهي اين طور هم زبان بكند، هم قلب بكند .. اين جز ارادهِ الهي نميشود باشد و من هم از اول اين معنا را چون احساس كرده بودم به اين نهضت، نهضتي كه ملت به خواست خدا وحدت پيدا كرده است [اميدوار شدم.](3)
رهبر فقيد انقلاب، در جاي ديگر هنگام شنيدن شعر ستايش آميزي درباره خود، فروتنانه بر جايگاه ملت در چيرگي بر ستم شاهي تأكيد نمود و تحول روحي آنان را عامل اصلي پيروزي نهضت برشمرد.
«بايد عرض بكنم كه من كوچكتر از اينم كه اين طور مطالب گفته بشود. اين زاغه نشين ها بودند كه در خيابان ها فرياد كردند و خون دادند و جوان دادند ... آن چيزي كه براي من خيلي اميدواركننده است، اين روح تعاون و روح انسانيت و روح اسلاميت است كه در ملت ايران شكوفا شد.» (4)
چرخش شعارهاي مردم ايران به سمتِ آ زادي ، استقلال ، جمهوري اسلامي ، شعور سياسي و فكريِ آنان را نشان داد. از آن پس، جمهوري خواهي و آزادي خواهي ، به مطالباتِ شهروندان معترض ايراني شكل بخشيد وآنان را پذيراي نظام سياسي نويني كرد كه اسلاميت و جمهوريت در آن پيوند خورده اند . التزام به لوازم جمهوريت ، رهبري فقيد انقلاب را برآن داشت تا به رغم تظاهراتِ جانب دارانه از جمهوري اسلامي و تلاش براي سرنگونيِ استبداد پهلوي ، امكان ِ انتخاب وجود داشته باشد .
« در آستانهِ رفراندوم لازم است تذكر دهم كه اين رفراندوم سرنوشت ملت ما را تعيين مي كند . اين رفراندوم يا شما را به آزادي و استقلال مي كشد و يا مثل سابق به اختناق و وابستگي .» (5)
در يك نظام سياسيِ جمهوري خواهانه ، نميتوان بدون رفراندومِ آزاد، از مردم وآرمان هاي آنان سخن گفت :از اين ديدگاه بود كه امام خميني ، در سخنراني بهشت زهرا (س)، مقبوليت ِ نظام پهلوي وهر نظامِ بيگانه با مردم سالاري را به چالش كشانيد . رهبري در دعوت براي رفراندومِ جمهوري اسلامي، ضرورت وامكانِ آزادي ملت ايران در تعيين سرنوشت و حاكميت سياسي خود را يادآور شد . بدين گونه شكي در تكريم و تحقق شعارها ي بنيادي انقلاب و ملت -آزادي و استقلال برجاي نماند .
«من توصيه ميكنم به همه ملت كه در اين رفراندوم ، كه سرنوشت ملت ما و كشور ما و مذهب ما را تعيين مي كند ، شركت كنيد .»(6)
آزادي در رفراندوم و را‡ي «آري» يا «نه» دادن ، در بامداد انقلاب اسلامي ، مورد نظر و تأكيد رهبري آن بود . در حقيقت ، 12فروردين 58، نمايشي از يكي از دستاوردهاي انقلاب ايران-آزادي بود كه استقلال كشور رادر برابر هجوم وتهديد بيگانگان تداوم بخشيد.
«آزاديد. لكن با آزادي سرنوشت خودتان را تعيين كنيد.»(7) «اگر [شما مخالفان انقلاب] همراهي [باملت] نكنيد، معلوم مي شود صلاح ملت رانميخواهيد،معلوم مي شود ميخواهيد تفرقه بيندازيد و اجانب را بر ما مسلط كنيد.» (8)
1. صحيفه امام24/7
2. همان،217
3. همان173/6
4.همان، 229/6همان،217
5. همان 433/6
6. همان
7. همان 435
8. همان
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: امام خمینی ، انقلاب شکوهمند اسلامی ، ،
برچسبها: